جدول جو
جدول جو

معنی وچه زا - جستجوی لغت در جدول جو

وچه زا
نوه، فرزند زاده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بچه زا
تصویر بچه زا
ویژگی جانوری که قبل از تولد در رحم مادر رشد می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مچه وا
تصویر مچه وا
آشی که با برغست درست کنند، برغست وا
فرهنگ فارسی عمید
(کَ /کِ شَ دَ / دِ)
که بچه زاید. بچه زاینده. صفت آن جانوران که بچه زایند. (از جانورشناسی عمومی ج 1 ص 188)
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ)
قریه ای است فرسنگی بیشترمیانۀ شمال و مغرب اشفایقان. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(مُچْ چَ / چِ)
آشی باشد که از مچه پزند، چه وا به معنی آش است و مچه گیاهی باشد خودرو و بهاری شبیه به اسفناج که به عربی قنابری خوانند. (برهان) (آنندراج). آش برغست. برغست وا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تُ فَ)
کوه زاینده، (اصطلاح زمین شناسی) تولیدکننده کوه، جنبشها و حرکات و چین خوردگیهایی که در سطح زمین موجب پیدایش کوهها شود، (از فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به کوه زایی شود
لغت نامه دهخدا
(چِ)
دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان. در 32هزارگزی جنوب علی آباد واقع است. کوهستانی و معتدل و مرطوب است، 105 تن سکنه دارد. از چشمه سار آبیاری می شود. محصولش غلات و لبنیات است. شغل اهالی کشاورزی و صنایع دستی زنان کرباس، شال بافی می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). رجوع به چه جاه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مچه وا
تصویر مچه وا
آشی که با مچه پزند آش برغست
فرهنگ لغت هوشیار
حیوانی که تولید مثل آنها بوسیله نوزادیست که در داخل شکم مادر (رحم) قسمتی از رشد و نمو خود را پس از تشکیل تخم میگذراند. در انسان سلول تخم پس از تشکیل تخم مدتی بالغ برنه ماه رشد خود را در داخل رحم میگذراند. یا بچه زایان
فرهنگ لغت هوشیار
زنده زا
متضاد: تخم زا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کهنه ی بچه
فرهنگ گویش مازندرانی
فرزندی که بلافاصله پس از فرزند دیگر به دنیا آید، نهالی
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع سرگرمی ها و بازی های بومیدر این بازی بازیکنان از
فرهنگ گویش مازندرانی
نوجوان، والدینی که در تصمیمات خود تحت تأثیر فرزندان باشند
فرهنگ گویش مازندرانی
ردپا، جای پا
فرهنگ گویش مازندرانی
نگاه داری کودکان خردسال کشاورزان در خانه و در مزارع که اغلب
فرهنگ گویش مازندرانی
کم سن و سال، بچه سال
فرهنگ گویش مازندرانی
صاحب بچه
فرهنگ گویش مازندرانی
زن خوش زا، زنی که زایش پیاپی داشته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
توالد و تناسل
فرهنگ گویش مازندرانی
نوع ماهی کوچک و پهن در آب بندان ها
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در چهل و یک کیلومتری جنوب غربی شهرستان علی آبادکتول
فرهنگ گویش مازندرانی